وقتی چند سالش بیشتر نبود به خاطر کوتاهی مادرش دستش لای ِ تسمه ی دوچزخه یی که پدرش واسش خریده بود گیر کرد و پاره شد.
کف دستش به جای سه تا خط معمولی عین همه ، شش تا خط داشت که هیچ کدومش به هیچ جا ختم نمیشد / فالگیر بعدها بهش گفته بود فالش گرفتنی نیست !
وقتی داشت بزرگ میشد به خاطر فشار ِ خانوادش و آرزوهای اطرافیانش مسیر خودشو عوض کرد / همین باعث شد خط خودشو گم کنه / از همه ی راه ها یکمیشون و رفت و آخرش شد یه آدم با کلی کار ِ کرده ی نیمه کاره / روانکاوش بهش گفته چند شخصیتی شده و اینجوری هیچ کاری و از پیش نمی بره !
آخرش همه ی شخصیت هاشو گذاشت کنار هم / کف ِ دست ِ خط خطیشو مشت کرد / مشتشو گره کرد و رفت هر چی تو زندگیش کم داشت و شعار داد !
کف دستش به جای سه تا خط معمولی عین همه ، شش تا خط داشت که هیچ کدومش به هیچ جا ختم نمیشد / فالگیر بعدها بهش گفته بود فالش گرفتنی نیست !
وقتی داشت بزرگ میشد به خاطر فشار ِ خانوادش و آرزوهای اطرافیانش مسیر خودشو عوض کرد / همین باعث شد خط خودشو گم کنه / از همه ی راه ها یکمیشون و رفت و آخرش شد یه آدم با کلی کار ِ کرده ی نیمه کاره / روانکاوش بهش گفته چند شخصیتی شده و اینجوری هیچ کاری و از پیش نمی بره !
آخرش همه ی شخصیت هاشو گذاشت کنار هم / کف ِ دست ِ خط خطیشو مشت کرد / مشتشو گره کرد و رفت هر چی تو زندگیش کم داشت و شعار داد !
هومممم.... هر شعاری یه جایی از یه تسمه ی دوچرخه شروع می شه!
پاسخحذفاین یعنی اینا که دستشونو مشت میکنن و شعار میدن ...
پاسخحذفعجب .. جالب !
http://shadibaqi.blogspot.com/2010/04/blog-
پاسخحذفpost_16.html#comments
بي دليل
راسته که هر کس برای به دست آوردن چیزایی که نداره مبارزه می کنه،حالا یه جورشم اینه که بره شعار بده.
پاسخحذفیعنی مرگ بر دیکتاتور؟! D:
پاسخحذفاما وقتی داشت از تظاهرات بر میگشت مطمئن بود که خطشو پیدا کرده , یعنی آزادی...
پاسخحذفشعار ها همم نماد سرخوردگی و کمبودهای انسانه.
پاسخحذفآزادی....
ما نگفتیم...!
تو تصویرش کن...
:|
پاسخحذفتسمه؟
پاسخحذفتو حالت خوبه حریف؟ روبراهی؟
این روال خیلی از ماهاس / حالا یکی با تسمه دوچرخه یکی با چاقو یکی هم با شیشه نوشابه
پاسخحذفاین خیلی خوب بود از شعار!
پاسخحذفسلام،
پاسخحذفمیدونم که خودت بهتر میدونی ولی محض محکم کاری باید بگم که دوچرخه مقصر اصلی این داستان نیست، اونیکه باید ملامت بشه خانواده است.
تکبیرررررررر
پاسخحذفآدم حال شعار دادن بهش دست میده
پاسخحذفمرسی .
شعار داد ! ولی باز هم خیلی چیزها کم داشت !
پاسخحذفهميشه اين سهل انگاريا تقصير زن هاسات اين همون ترويج اخلاق مراقبت
پاسخحذفچرا نمي خوايد تو انتخاب كلماتتون دست از كليشه هاي جنسيتي برداريد؟
اینجا نمیشه نظرهای رو خصوصی فرستاد؟؟؟؟وووووی چه بد !شاید آدم خواست یه رازی رو بگه
پاسخحذفبه هرحال دیشب آرشیوتو خوندم...کامل ...تو معرکه ای ...من اصلا باور نمیکردم که این تحلیل های قشنگ،این استعاره های ناب و این نگاه زیبامال تو باشه ....
بنویس ..همین جوری بنویس
هم. من نگفتم می ترسم از اون روز. ولی اون روزی که تو می گی خیلی ترسناکه
پاسخحذفحالا چه اصراری بود به فال کف دست که اینهمه خط و خطوطش مشکل ساز بشه، از اول پا میشد میرفت فال قهوه، فال شمع، ورق پاسور یا تاروت میگرفت، نه میرفت رمل واسش مینداختن، جایی هم به مشکل میخورد یا میرفت پیش حاج آقای محل استخاره میکرد یا میداد واسش سرکتاب باز کنن، والا ملت تک بعدی فکری میکنن همینه دیگه آخر مجبور میشن به جای گفتمان برن شعار بدن مرگ بر این و مرگ بر آن، زنده باد این و زنده باد آن
پاسخحذففال من هم گرفتنی نیست. خیلی صافه دستم. هیچی نداره توش.
پاسخحذفداشتم کامنتهای قدیمم رو میخوندم و یادت کردم.
یادم نمیاد تشکر کرده باشم برای محبتات :)
نام ديگر سرنوشت
پاسخحذفمداد سياهيست که از دست ما افتاد در کودکی
تا کودکی دیگر آنرا بردارد
و ناخوداگاه بر روی کاغذ های سپید خط بکشد ...
(شرمنده ی شاعر، اسمشو فراموش کردم)
دستها اگه زبون باز كنند چه حرفهايي كه واسه گفتن دارند...
پاسخحذفيه زماني دستام هميشه مشت كرده بود ولي از وقتي به دهن كجي دورويي همسنگران روراست شدم بي اختيار كف دستم رو به گواهي نشان مي دم...
خط خطي بودنش مهم نيست مهم اينكه دستات بوي جور وخيانت نده