۱۳۹۱ بهمن ۷, شنبه

سخت است که شما نزدیک‌ترین باشید باربط‌ ترین باشید در جریان‌ترین باشید به ادمی مسئله‌یی چیزی جایی و بعد یکهو همه چیز تمام شود و بیافتد توی خط دیگری و شما بشوید بی‌ربط ترین دورترین و بی‌خبرترین. همه چیز توی واقعیت برایتان به بن‌بست برسد ولی توی مختان ادامه داشته باشد بعد کارتان به انجایی بکشد که بروید سراغ کسی و بپرسید فلان چیز چه شد کجا رفت چه شکلی شد فلان چیزی که در حالت گذشته‌اش شما اولین کسی می‌بود که خبردار میشد خوشحال میشد یا بگایی‌ش را می‌کشید سخت است که ادم برود و از چیزی که مربوط به او بوده یک زمانی توی تخت خوابش بوده بغل دستش بوده توی گوشی‌اش بوده و یا یک قسمت مهم زندگیش، خبر بگیرد و بپرسد خوب است همه چیز سرجایش است یا نه چه خبر به کجا رسید خوب شد بد شد رفت ماند و چه؟. حتی گاهی یک گوشه‌یی یک چیز کاملا باربطی که زمانی، قسمتی از زندگی‌تان بود بهتان نشان داده می شود و شما باید وانمود کنید که دیگر نه برایتان مهم است و نه مربوط و خب حس خوبی ندارد ایستادن و دیدن همه‌ی چیزها و ادم‌ها و خاطره‌ها و جاهای باربط دیروزی که امروز بی ربط شده‌اند به شما.‌‌‍‎

۹ نظر:

  1. جواب کامنتت را دادم،خیلی دیر شد

    پاسخحذف
  2. این چیزها گاهی آدم رو بی اعتقاد میکنه...از بیخ و بن! بعدش یا با همه می پره یا با هیچکس.

    پاسخحذف
  3. وقتی حرفهات رو می خونم انگار خودمی!انگار بهت گفتم ، حرف زدم ... انگار سالهاست عمیق می شناسمت .. انگار ...

    پاسخحذف
  4. خوب می‌نویسید.
    از نقطه هم استفاده کنید.

    پاسخحذف
  5. دارم اشک میریزم و هی نوشتتو میخونم...

    پاسخحذف
  6. اون قسمت عذاب آور ماجرا اونجاس. که یه آشنا رو میبینی... لای حرفهات ازت میپرسه: از فلانی خبر داری؟... تو میگی نه... اما بعد... چرا نه؟ واقعا چرا نه؟ چرا خبر ندارم؟ چرا نباید خبر داشته باشم؟ ... این قسمت جزو وات د فاکترینهای ماجراس

    پاسخحذف
  7. taze gahi zol mizani be ye aks, az ye nafar ya ja ya khatereh. va unghadr un aks bi ruh zol mizaneh tu cheshat, ke engar mikhad begeh behet ke chera mano mibini? vase chi fekr mikoni sahm dary az un ja un khatereh ya un nafar? beband in akso. boro tu profile khodet. aslan boro dare khune khodetun bazi kon. bache por ru.

    پاسخحذف