۱۳۸۹ فروردین ۶, جمعه

همه جا ایران سرای اوناست نه ما !

در حال و هوای خودم سرم را انداخته ام پایین دوربین به دست / می گردم !
صحن و گنبدی کاشی کار / می روم که داخل شوم محض گرفتن عکس که یکی می گوید خانوم کجا ؟ 
می گویم / بله / می گوید / نمیشه برین تو
من / چرا ؟  می گوید / باید چادر بپوشید !
 می گویم / نمی خوام برم زیارت می خوام از گنبد عکس بگیرم / نمیشه بخواین برین تو باید چادر بپوشین
چادر ندارم خانوم حالا که چی ؟ اشکالی نداره چادر واسه  کرایه هم داریم (از آن چادر گل گلیا)
 میگم / مگه میشه با چادر عکس گرفت خانوم ول کن حوصله ندارم
سرم رو می اندازم پایین برم تو / نه خانوم کجا ؟ در لحظه یی به گمانم اسلام را در خطر دید و پرید جلوی من که امکان نداره
میگم خانوم / این یارو اصلا مسلمان نبوده بنده خدا که تو الان میگی با چادر از مقبره و گنبدش عکس بگیر / نمی فهمد که .../  میگم اینجا مسئولش کیه ؟
میگه آقا / میگم کدوم آقا ؟ کجاست / میگه خانوم آقا دیگه / آقــــــــــــا / چند تا خانوم اون ور صلوات می فرستند با عجل الله  ِ تهش !
میگم آها اونی که می خواد به سلامتی تشریف بیاره!
خلاصه به بدبختی در معیت خانوم وارد میشویم و منم بی چادر / انگار که لخت رفته باشم  وسط جمعی / عجیب بود نگاه ها !
حالا می خواهم عکس بگیرم / خانومه میگه  اونجا نریا / اونجا مردونه است / اونجا وضو می خواد / اونجا زنه مردم هست / اونجا با کفش نمیشه رفت / اون ور بی چادر حکمش قصاصه / اونجا حاج آقا هستند اون ور تر زنشون / عکس خانومه رو نگیری ها... !
آخرش زورکی دو تا عکس کج و کوله نصیبم شد  و بیخیال  از موضوع داشتم بیرون می رفتم که در حیاط / حوض وسطش پسر بچه ی هفت هشت ساله چشم به کبوترهای گنبد دوخته نفس عمیق می کشد و شلوار پایین / موزون با شُره ی فواره / با فشار می شا/ شد وسط آب ِ حوض  !
و در همین حال خانوم/  خندان رو به من کرده و می گوید امیرعلی پسرمه / میشه ازش یه عکس بگیرن ! 

۳۵ نظر:

  1. "میگم کدوم آقا ؟ کجاست" :))) خیلی خنده بود. احتمالا با چشمای گرد شده نگات میکردن اون موقع!
    آره مال آقــــــــــــاست، اونم که بپیچون و غیبت ِ غیر ِ موجه، میشه بی صاحاب!

    پاسخ دادنحذف
  2. با بچه های دانشکده دعوت علمی شده بودیم به اصفحان .
    درست مثل داستان تورو با دخترای گروه ما پیاده کردن .
    یه حوزه ی علمیه بود با بنایی جالب که رفتیم تو ازش عکس بگیریم .
    این طلبه ها جوری شلوغ میکردن که گویا 7/8 تا دختر لخت اومده اون تو !

    پاسخ دادنحذف
  3. پسر بچه 7 ساله به عقاید چند نسل گذشته اش می شاشد. عقایدشان بوی شاش می گیرد ، چیزی نمی گویند ، بچه است !. همه چیز معنای خود را می بازد ، نجاست هم ، شعور هم ، ادراک هم ، ما هم !

    پاسخ دادنحذف
  4. آقا؟ اینا بیشتر میگن آغا نه آقا
    برام مهم نیست که تو یه شهر یه مقبره زیارتی باشه یا صدتا...من هیچ کس و ناکسی رو واسطه ی ارتباطم با خدا نکردم و نمی کنم.وای به حال اونایی که درگیر این دلال های ارتباط با خدا شدن و از خود خدا غافل موندن.آخه تو هم...
    تو هم ...
    رفتی از اون سنگ و گنبد عکس بگیری که چی بشه؟
    دلت وا شه؟ که نمیشه
    خنده به لبت بیاد وقتی عکس ها رو دیدی که نمی یاد
    چیز عاشقانه ای داره؟ که نداره
    از این به بعد تو وبلاگت بنویس میخوام برم فلان جا تا عواقب احتمالیشو تو کامنت دونی برات بنویسیم و بعد برو :) بازم سال نو مبارکت باشه رفیق

    پاسخ دادنحذف
  5. هاهاها... اینا در این جور مواقع انقد نفهمن که نگووو ، تو هم میگفتی منم از طرف آقا اومدم چند تا عکس بگیرم که ببینه تو ملکش چی خبره!!

    پاسخ دادنحذف
  6. بابا! موقعیت بامزه ایه! آره! منتها چیزی که من بیشتر دستگیرم شد، سادگی اون نگهبانه! می بینی قدرت اسطوره رو در مقابل زندگی روزمره؟ ... مردم نفهم نیستن دوستان! مردم یک سری باور دارن و ما باید عوضش کنیم ... نمیگم الکی احترام بذاریم .. میگم با دقت نگاهش کنیم

    ;-)

    پاسخ دادنحذف
  7. من اگه جات بودم دتا فحش به زن ميدادم.

    وااا!من الان اينجا دارم جرص ميخورم.

    خاك عـــــــــــالم!

    پاسخ دادنحذف
  8. یعنی ر.... به اون ...
    بابا خیلی آدمی بچتو جمع کن تو حوض ملک آقات نشاشه........

    پاسخ دادنحذف
  9. waow
    شاهکار بود دختر
    روانمو با این متنت شاد کردی
    دمت گرم
    سال نوتم مبارک .

    پاسخ دادنحذف
  10. ممكنه به هر حال. تازه موز رو بگو

    پاسخ دادنحذف
  11. اگه خواستی حالشون رو بگبری ، برو تو دستشویی و از حاج خانوم هایی که دارن هفت فلم آرایش می کنن عکس بگیر و پخش کن تو نت !

    پاسخ دادنحذف
  12. در جاده ی صراط المستقیم



    با سرعت صد و چند کیلومتر می راندم



    با دیدن تابلو انحراف به ابتذال



    سیستم خودکار ساخت کارخانه ی هوس



    مسیر را عوض کرد.



    در دور برگردان چه کنم



    پلیس بزرگراه با نهایت احترام



    مرا به پارکینگ اذلی انتقال داد.

    پاسخ دادنحذف
  13. عزیزم مگه نمیدونی مرگ حقه واسه همسایه !!!

    پاسخ دادنحذف
  14. از خود این یاروها عکس می گرفتی بهتر نبود؟

    پاسخ دادنحذف
  15. هزیزم این ها کارشون شاشیدن به ملت ِ دیگه از بجگی باید تمرین کنند که بزرگ تر که شدن جای نشاشیده ای نمونه

    پاسخ دادنحذف
  16. salam
    az khanandegane khamosheton bodam
    hala khodam saheb khone shodam
    omadam bara arze tabrike salo no va davat!
    tarze neveshtanet jalebe
    avayel fek mikardam pesari!

    پاسخ دادنحذف
  17. voyy eshtebah type kardam webamo!
    rahasoorati.persianblog.ir

    پاسخ دادنحذف
  18. :))))))
    فوق العاده بود. چه فیلمی هستی تو!
    حکمش قصاصه؟!
    یعنی چی؟ یعین یکی باید بی چادر بیاد توی خونه ی تو از گنبدش عکس بگیره؟!!

    پاسخ دادنحذف
  19. خوب میفهمم
    آدم نمیدونه بخنده یا گریه کنه
    جالب بود

    پاسخ دادنحذف
  20. چقدر ما از این داستان ها داریم که نسل های بعد بعنوان داستان های سورئال ازشون فیلم می سازن. سه بعدی با عینک مخصوص

    پاسخ دادنحذف
  21. خو من تازه هنوز تو همون مرحلم. ممکنه سال دیگه مثه شما فک کنم

    پاسخ دادنحذف
  22. به هر حال جامعه اسلامی نیاز داره به چادر
    اصلا شما میدونی این چادر چقدر خوبه؟
    ما ازش خیلی اسفاده کردیم
    توش قلیون کشیدیم مشروب خوردیم ورق بازی کردیم، خوابیدیم
    دوباره از عرض میکنم:
    به هر حال جامعه اسلامی نیاز داره به چادر

    پاسخ دادنحذف
  23. اینم بگم همیشه در آرزوی این بودم که دختر همسایه بقلیمون با چادر گل گلی ماه رمضون آش نزری بیاره واسمون بعد من در و باز کنم عاشقش بشم

    پاسخ دادنحذف
  24. سلام
    فکر نکنم واقعی باشه!!! بود؟
    به هر حال جالب بود
    یا علی

    پاسخ دادنحذف
  25. :) باريكلا .... :)
    تو روحشون!

    پاسخ دادنحذف
  26. نيم ساعتي ميشه ميخ اين صفحه موندم و خط خطي هايي كه هر ذهني رو ارضا ميكنه كلا در جهت عوام ارضايي كار ميكني خود كه ديگر فبها...حال كردم كلا...رها بمون و سرشار

    پاسخ دادنحذف
  27. بهترش این بود واسه عکس انداختنم اونجا نمیرفتی .

    پاسخ دادنحذف
  28. عاااالیییی بود...

    یعنی ترکیدم...

    البته همه امیرعلی ها به حوض اماکن مقدس می شاشن... یکیش من!

    پاسخ دادنحذف
  29. کجا بود حالا
    ای سگ برینه به قبر پدر خوبه شون
    باس میگرفتی چوب می‌کردی به هرچه نه بدترشون

    پاسخ دادنحذف
  30. خیلی باحالی . کلی دردو خنده توش بود. نگاه متفاوت ودقیقی داری. موفق باشی.

    پاسخ دادنحذف
  31. جالب نوشتید.ایرانه دیگه جهان سومه و هر چی آدم بی فرهنگ است ادعای فرهنگ داره و بافرهنگها باید ساکت باشن که مبادا بی فرهنگها به ترش قباشون بربخوره.

    پاسخ دادنحذف