۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبه

آینده زَدِگی



من یک بلاگر قدیمی نیستم / من آنچنان که اطرافیانم درباره ام می گویند عاطفی نیستم . 
اما امشب ترسیده ام / از نبودن های هفته ی آینده مان  ترسیده ام !
 دل تنگم از بلاگر های مرده ی میانمان  / از بلاگ های دیگر آپ نشده ی اد لیستمان 


این شبا هنوز زنده ایم / ماتحت هامون هنوز سالمه / اونقدر سالم که چند ساعت روش بشینیم و همدیگه رو  بخونیم !
تو امشب سالمی / سالم هم نباشی زنده ای اونقدر که میای و می خونیم!
این شبا هنوز زنده ایم  ممکنه تا فردای روزبیست ودوم  نباشیم / هرچند غیر قابل باور !
حتی نمی دونم قیافه ات چه شکلیه شاید به جای صورتت باید اسم وب لاگت و تجسم کنم / اگه کف خیابون بیفتم و بمیرم ممکنه آخرین حسه هوشیارانم خطی  باشه از نوشته های وب لاگ  تو!


جملات بالا برای فردی خاص نیست / مخاطب هر کسیه که می خونه !


۲۹ نظر:

  1. من اگر مردم از اون دنیا می خونمت باز.غمت نباشهD:

    پاسخ دادنحذف
  2. من که عکس گذاشتم که بهتر تصورم کنی :) قشنگ بود. مرسی

    پاسخ دادنحذف
  3. یعنی دهنمون رو آره...
    ترکوندیمون با این پستت بزرگوار

    پاسخ دادنحذف
  4. من دو بار توی خواب مردم !!
    دیگه از مرگ نمی ترسم . فقط از جای دفنم یه کم نگرانم !!
    من اگه مردم می خوام وبلاگم چراغش خاموش نشه !!
    این آخرین وصیت منه !!
    درهمین لحظه موتور سیکلت همسایه مون ترکید !!
    .
    .
    .
    .
    خدارو شکر که ماتحتم سالمه !!!!!

    دوست عزیزم بعد از هر شوخی بگم که ما به امید زنده ایم
    پس ناامید نباش

    پاسخ دادنحذف
  5. man az in del zadegiha del del dadanha khastam khily bishtar az oni ke fekr mikardam.kash nisti motlagh vojod dashta bashe ta man ta abad zajr hasti nakesham.

    پاسخ دادنحذف
  6. فعلا روحیه بده عزیز چون کلا شارژم الان با این شاهکار کریم

    پاسخ دادنحذف
  7. جالب بود ....
    22 بهمن واسه بعضیا فقط روز شروع تعطیلات و سفر رفتنه ... واسه بعضیا از دست دادن همه چی ....

    پاسخ دادنحذف
  8. يكي از خوبي هاي بيشمار بودن اينه كه هر چي بريم ( يا برنمون ) كم نميشيم

    پاسخ دادنحذف
  9. و امید آخرین چیزیست که میمیرد .

    پاسخ دادنحذف
  10. خوشحالم از اینکه می نویسی و از ته دل می نویسی .

    پاسخ دادنحذف
  11. دروغ چرا اسم وبلاگت مرا کشاند این جا! کنجکاوم کرد!
    وقتی "درباره ی من"ت را خواندم احساس بدی پیدا کردم!
    چرا من فقط آن طرفی نگاهه این کلمه کرده بودم ؟ :|

    پاسخ دادنحذف
  12. چند تا از پست هایت را خواندم !
    یک سوال در مورد آن پستت که عکس چند تا برچسب بود ...
    خب آنی را که میخواهم بکنم چه می شود بعد؟ :-??

    پاسخ دادنحذف
  13. وعده ی ما
    فردای روز بیست و دوم
    وبلاگ شما

    پاسخ دادنحذف
  14. مردن هم عالمی داره چه الان جه 22وم !!!

    پاسخ دادنحذف
  15. درود به شرفت
    مشترک خوراکت شدم عزیز

    پاسخ دادنحذف
  16. مرسی... خیلی خوب نوشتی... وخصوصا اینکه تجسم قیافه ی این آدما خیلی عجیبه!
    منم آپدیت کردم... رفته بودم دانشگاه. تهران نبودم.

    پاسخ دادنحذف
  17. من یه ماه پیش که بعد از مدت ها اومدم بنویسم و دیدیم کلی از وبلاگ های دوستام حدف شدن، اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که برای نویسندگانشون چه اتفاقی افتاده !

    پاسخ دادنحذف
  18. بیا 3 تا پی نوشت اضافه کردم. یه آهنگ گذاشتم دانلود کن.

    پاسخ دادنحذف
  19. تو زنده می مانی
    حتی آن وقت که فاجعه ی قتل به سلول هایت نفوذ می کند ،
    و یا دست هایی همواره کثیف ،
    به مرگ زود هنگامی هدایتت می کنند

    چه بسیار مرده های متحرکی که جلوی تو در نوبت اند و تو صدقه سریِ حضور نا به هنجار قاتلان مشت آشنا
    تا ابد
    در قسمت زیبای تاریخ زندگی خواهی کرد...


    گاهی اوقات این شهید است که به زنده ها مغرور می شود

    پاسخ دادنحذف
  20. عجب جانا عجب... ما را بد انداختی هول ها سلامتی ماتحت برای یک ساعتی نشستن تنگِ وبلاگی باید چقدی باشد حالا؟؟

    پاسخ دادنحذف
  21. تف به این ....
    هیچی

    فقط امید وارم سرت سلامت باشه

    پاسخ دادنحذف
  22. سلام. راستشو بخوايد خيلي دوست دارم بدونم اين نقطه چينهاي وبلاگتون چي بودن :D

    پاسخ دادنحذف
  23. اون اولاش که اصلا نباید خوب باشه،اتفاقا باید خیلی هم بد باشه:)
    مرسی خوندی رفیق

    پاسخ دادنحذف