۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

گُلــــــی

اسمش گلناز بود / بهش می گفتن عمه گلی / واسه همین منم بهش می گفتم عمه گلی / سی و چند سال بیشتر سن نداشت / دختر بزرگ خانواده بود و برادرهاش از خودش بزرگتر بودن و سه تا خواهر کوچیکتر از خودش هم داشت !
معمولی بود / سنتی بود / از اونایی که خانواده و جامعه همه چیزشون و گرفته / همه جوره تسلیمش کرده بودن / اما خیلی مهربون بود / ازدواج نکرده بود / خواهرهاش هم به خاطر اینکه گلی خواهر بزرگتر بود مجرد مونده بودن !
یه چند وقتی بی رمق شده بود / بعد معلوم شد تو سینه اش توده داره / سرطان سینه بود / یه سینه شو کامل برداشتن ! موهاش مشکی بود / همه اش ریخت ! چند وقت بعد متوجه یه توده مشابه تو سرش شدن / عمل کرد / بینایی یه چشم شو از دست داد ! /
 توده ی سینه اش باز رشد کرد و دیگه داشت می مرد / روز اخر تو بیمارستان از خواهراش به خاطرمجرد موندن شون حلالیت خواسته بود / می گفتن چند ماه بوده خودش رو نگاه نمی کرده تو آینه / واسه بار اخر خودش رو نگاه می کنه و دو ساعت بعد تو بیمارستان بی هیچ تعلقی از دنیا ، فقط با یه اسم عمه گُلی می میره !
بعد از مردنش تمام نگرانی داداش ها و باباش دلیل مرگش بود / خونواده اش عیب می دونستن بگن سرطان سینه داشته به همه یه چیز دیگه گفتن.
یه سال گذشته و دو تا از خواهراش ازدواج کردن و یه دونه شون مونده / باباش اون روز تو سالگرد فوتش می گفت / همینه که میگن هیچ کار خدا بی حکمت نیست !!!

۱۸ نظر:

  1. یعنی چی یعنی باید میمرد تا خواهراش ازدواج کنن ؟ این یعنی حکمت !!!!!!

    پاسخحذف
  2. بعضی وقتا دلم برا خدا می سوزه! بیچاره خدا و حکمتش! (در ضمن به عنوان یه مرد، از این جامعه مردسالار جدن متأسفم!)

    پاسخحذف
  3. خدای من یعنی این همه منتظر مرگ ِ این بودند واسه شوهر کردند
    :( بیچاره

    پاسخحذف
  4. واقعا حقیقتی بود که به آدم سیلی میزنه!

    پاسخحذف
  5. من اگه خدا بودم میدونستم با باباش چیکار کنم.
    حیییف...

    پاسخحذف
  6. ببینم اینجا خدا چی کاره بود که بخواد حکمتش باشه

    پاسخحذف
  7. ای بابا
    امان از این مردم ساده اندیش و کوته فکر...

    پاسخحذف
  8. حکمت خدا در این بوده که اون پدر هیچوقت معنای حکمت رو نفهمه

    پاسخحذف
  9. ای گِل بگیرم در اون دهنی رو که حماقت رو حکمت خدا میخونه ...
    درگیرم کرده این نوشتت
    دلم گرفته
    اشکم هم شاید...

    پاسخحذف
  10. سلام
    امروز با بلاگتون آشنا شدم
    از ابتدای این مطلب خیلی خوشم اومد
    اگه اجازه بدین سبک شروعش رو یه جا استفاده کنم
    ممنون از مطالبتون

    پاسخحذف
  11. چه خوب كه گلي از دست اين فاميل ناجور خلاص شد.

    پاسخحذف
  12. مردک عقب مونده اعصاب خرد کن.

    پاسخحذف
  13. سلام ...

    به نظرم خودم هیچ وقت جسارت این رو ندارم که یه همچین عنوانی برای بلاگم انتخاب کنم ... عنوان جالبیه ...


    ...
    میدونی توی سبک نوشتت (سبکی که باعث میشه آدم از آدم بودن خودش بدش بیاد‌!) مطلب زیاد خوندم ... ختنه دختران ، ازدواج پیرمردها با دخترهای 9 ساله و خیلی مطالب دیگه از قبیل ... فقط یه جمله توی ذهنم میاد توی این جور مواقع ... توی دنیای احمق ها ، همه ی احمقها عاقل و عاقل تنها احمق به حساب میاد ...

    پاسخحذف
  14. گلی تو آیینه چه تصویری دید که پدر از درک اون عاجزه

    پاسخحذف
  15. موندم اگه این اصطلاح حکمتی داره نبود ما چه میکردیم...
    همینه که میگن هیچ کار خدا بی حکمت نیست !!!!!!!

    پاسخحذف
  16. سلام

    ( درس اخلاق حاج آقا هالیوود در باب هنر اروتيك ! )

    (عمامه هایی که امانت اند !)

    ( ببخشید ! شما عاشقید ؟ )

    ( ما تبهکارتریم یا ف.ا.ح.ش.ه ها ؟؟ )
    ...

    با كمال افتخار دعوتيد !

    پاسخحذف