۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبه

همه ی جاهای ِ گرم آدم ها

همه آدم ها یک چیزهای مشابهی دارند در جاهای ِ مشابه شان / حالا شاید چیزهای ِ مشابه شان هم رنگ و ریخت و شکل و شمایل نباشد اما حس شان یکی است
بعد آدم ها چون آدم هستند ، دوست دارند چیزهای مشابه شان را به هم نزدیک کنند
دوست دارند چیزهای مشابه شان را به چیزهای مشابه دیگران بچسبانند
دوست دارند به چیزهای مشابه هم نگاه کنند ، دست بزنند و فکر کنند
آدم ها دوست دارند لبشان را به لب ِ دیگران بچسبانند و نه مثلا پیشانی یا صورتشان
آدم ها معمولا چیزهای ِ گرم را دوست دارند شاید چون همه ی چیزهای مهم ِ آدم ها گرم هستند
آدم ها کلا چیزهای ِ گرم مشابه چیزهای ِخودشان دردیگران را خیلی دوست دارند / چون آدم ها آدم اند دیگر
بعد بعضی از آدم ها عین من نمی فهمند چرا بعضی از آدم های دیگر ، با اینکه چیزهای گرم دیگران را دوست دارند اَدا در می اورند که ندارند
چرا بعضی ها می گویند آدم ها ، آدم نیستند و مراقب اند کسی چیزهای گرم دیگران را دوست نداشته باشد ، چیزهای گرم دیگران را نبوسد و به چیزهای گرم دیگران دست نزد / حتی وقتی خود دیگران می خواهند !!
چرا بعضی ها نمی گذارند آدم ها با همه جاهای گرم خودشان آزاد باشند