۱۳۸۹ آبان ۳۰, یکشنبه

جای خوبیه فقط یکم دور ِ

این روزها بدجور، آدم های دور و اطراف در حال رفتن هستند / همه ی کسانی که به نوعی می شناسی شان / ان هایی که دوستشان داری / ان هایی که نمی شناسی و دورادور می بینی ، ان هایی که نوشته هایشان را می خوانی / ان هایی که بهشان فکر می کنی و همه ان هایی که دلت برایشان تنگ خواهد شد / همه به نوعی یک جای فرایند رفتن هستند / امسال نه سال بعد ، شده حکایت شتری که در خانه ی همه می خوابد / کشور و قاره اش ممکن است یک فرق هایی بکند اما در نهایت همه رفتنی هستند !
بعش ادم می ترسد / از این همه ادم هایی که خودشان دارند تبدیل می شوند به یادشان  / این می شود که سر شبی نیم ساعت می خوابد و بعد تا صبح انقدر به سقف اتاق خیره می شود که سقف سوراخ شود !
هر روز یک نفراز یک گوشه زندگی و خاطره و مهمانی و فلان کافه / فلان صندلی و فلان جمع همیشگی کم می شود / می رود یک جای ِ خوبی که دور است  
ادم می ماند این همه حس از دست دادن را کجای زندگی اش کجای وزن چند ده کیلوییش جا دهد / این همه را بچپاند کجا که خودش هم باورش شود که خبری نیست 
مساله کجا سخت تر می شود که ادم رو راست که نگاه می کند می بیند خودش هم رفتنی است / یک جای دوردست / شاید یک جای خارج از دسترس برای خیلی های دیگر !

۱۱ نظر:

  1. آفرین.عالی بود.
    (ادم می ماند این همه حس از دست دادن را کجای زندگی اش کجای وزن چند ده کیلوییش جا دهد / این همه را بچپاند کجا که خودش هم باورش شود که خبری نیست)
    من عاشق این جمله شدم.
    هر وقت یکی میمیره من همچین احساسی پیدا میکنم.مثل هفته قبل.بعدش هم یه ترس گنده بجا میزاره.ترس از اینکه نفر بعدی کیه؟

    پاسخحذف
  2. مساله اونجا سخت تر ميشه كه رفتنت برگشتي نداشته باشه وگرنه چه راه چاره اي هست جز رفتن؟

    پاسخحذف
  3. همیشه همه ی رفتنها مرگ نیست ، گاهی میری که رفته باشی ، که نباشی ، که نبینی ،که نشنوی...
    هر چند باز هم هستی ، میبینی و میشنوی و اینجاست که باز هم دردت میاد.

    پاسخحذف
  4. دیگه کسی نمونده برای من
    همه مجازی شدند

    پاسخحذف
  5. گاهی اوقات اون یه نفر انقدر اروم خیز بر میداره که اصلا باورت نمیشه دیروز کنارت بوده و امروز نیست

    پاسخحذف
  6. مد شده....باور کن مد شده...جو گرفتگی و چشم و هم چشمی تو ایران حرف اول رو میزنه..
    باید بریم!! حالا کجاش مهم نیست...صرفا رفتن مهمه چون کلاس هم داره این روزا...واقعا چیز بهتری از اینی که تو ایران داریم درانتظارمون هست؟
    مثل همه تب هایی که آمد و بعد فروکش کرد این هم چند صباح دیگر می خوابد..جالب این جاست که همه هم اینجا خوش و خرم هستند و آسمان آبی هستو و خیلی هم خوش میگذره و واسه کسی هم سخت کار کردن و قسط آخر ماه دادنو و استرس از دست دادن کار تو این اوضاع بیکاری و محتاطانه پول خرج کردن و... اصلا به حساب نمیاد...

    پاسخحذف
  7. دوری و دوستی ! من به این اعتقاد دارم

    اگه جای ِ خوبی هم باشن اونایی که دوستشون داری ! چه بهتر !

    پاسخحذف
  8. بابا شرمنده کردی ! نمی دونستم کسی هم هست ما رو آدم حساب کنه ( آخه بقیه جز فرشته ها حسابم می کنن) پست بنویسه واسه من
    از اون پست گرم ها اگه بنویسی البته من ترجیح میدم ها

    پاسخحذف
  9. پس توهم مثل منی . صبح تا غروب منتظرم از اداره برم خونه و شب یه خواب راحت داشته باشم اما همین که پشتم به تشک می رسه خوابیدن از سرم می پره و هزار تا فکر و خیال بی ربط و با ربط می کنم از آدم و حوا بگیر تا مردم کل کشورهای دنیا و آخرین اعلامیه فوتی که پشت شیشه یه ماشین یا تخت یه سینه دیوار دیدم تا غصه خوردن برای گربه ها و اینکه چی شد اون شد گربه و من چرا آدمم یااون آدم فقیر تو خیابون که دستشو جلوی من دراز کرد میتونست جای من باشه و تا صبح دارم پرپر می زنم برای یه خواب ر احت و دم صبح که تازه خوابم برده ساعت زنگ میزنه وقتی دارم بلند می شم حسرت شب قبلش رو می خورم که چرا نخوابیدی و توی روز به خودم قول می دم که امشب می خوابم اما هنوز امشب نیومده ........

    پاسخحذف
  10. بدتر از کنار اومدن با رفتن دوستات اینه که خودت بزاری بری نا فاصله 12000 کیلومتری رو به 1000 کیلومتر برسونی بعد هنوز 2 ماه نگزشته که تلفن بزنه بهت بگه تمام

    پاسخحذف
  11. آدم کجا جابده دلتنگی رو که امکان پذیر باشه فراموش کردنش!

    پاسخحذف