۱۳۹۰ فروردین ۱۳, شنبه

همین

امروز سیزده به دَر است و من تمام قد از پنجره ی ِ رو به خیابان دارم به دَر شدن ادم ها ، همسایه ها ، ماشین ها و سبزه ها را نگاه می کنم ! حتی گربه ی بی حیای کوچه ی ما هم دارد سیزده اش را به دَر می کند ! حالا چرا گربه ی ِ بی حیا ؟ چون همسایه ها شاکی هستند که راست راست روی دیوار مقابل آپارتمان جفت گیری می کند و سر و صدا راه می اندازد و انگار نه انگار که انبار و پستویی هم هست / همسایه ها معتقد هستند که اینجا خانواده زندگی می کند و عفت عمومی نباید خدشه دار شود / در همین راستا یکی دیگر از همسایه ها پیش نهاد داد که روی دیوار آپارتمان را سیم خاردار بکشند که با پا درمیانی سایرین منصرف شد !
من تلویزیون ندارم / یعنی دارم اما کار نمی کند / یعنی کار هم می کند / تصویر هم دارد اما صدا ندارد / من هم نمی دانم ایراد از کجاست قبل تر ها سالم بود / خلاصه اینکه وسیله یی هم نیست برای گوش دادن به زر زدن های مداوم این ها و کمی سرگرم شدن ! خانه ساکت ساکت است !
همسایه ی بغلی هم چند وقتی است توی نورگیر ساختمان ، پنجره ی چند متری باز کرده است / حالا با نقشه ی کی و اجازه ی چه کسی نمی دانم ؟ / پنجره ی شان با فاصله ی یک متر ، مُشرف است به داخل اشپزخانه ی من ! هر وقت که رد می شوم هم من آنها را می بینم ، هم آنها تا ته من را / به مادرم گفتم که ما می توانیم شکایت کنیم اما مادرم معتقد است که بهتر است ما لَج ِ کسی را در نیاوریم ممکن است همسایه عصبانی شود و من یک دختر تنها هستم / راستش مادر من از اینکه دیگران عصبانی شوند می ترسد و ترجیح می دهد همه تا سوراخ ِ فلان جای من را ببینند اما عصبانی نشوند و جرشان در نیاید / در هر حال امیدوارم نفر بعدی که اینجا می اید خا.یه دارتر باشد و اینها را بنشاند سر جایشان .
توی سرم شیش تا تار مو سفید شده است آیا من دارم پیر می شوم ؟!!!!
شکمم درد می کند شاید از گرسنگی، شاید هم از تنهایی / چند ساعتی گذشته / ادم هایی که به دَر شدند دارند بر می گردند و من هنوز همین جا ایستاده ام !

۷ نظر:

  1. قبل از اینکه نظرمو در مورد پستت بدم خواستم بگم که بسیار بسیار خوشحال شدم که دوباره دیدمت
    دوباره کامنت میذارم

    پاسخحذف
  2. دلمان تنگیده بود برایت عزیز

    پاسخحذف
  3. نگاه ساکت باران به روي صورتم هر لحظه دردانه مي لغزد ولي باران نمي داند که من دريايي از دردم به ظاهر گرچه مي خندم ولي اندر سکوتي تلخ مي گريم

    پاسخحذف
  4. من بودم میرفتم کولی بازی در میاوردم..!
    نه این که دختر بودم-هر چی بودم!
    آدم برا خودش پریویت داره!

    پاسخحذف
  5. چه حسه باحالی
    بهت حسودیم میشه
    ...!
    مرسی از متنت

    پاسخحذف
  6. نمی‌دونم شاید هم خودت رو با گربه مقایسه کردی! چرا؟ چون شاید تو هم به نوعی جلوی بقیه با دوست پسرت رابطه داری! :) البته صرفاً یک حدس روانشناسانه بود.

    پاسخحذف