۱۳۸۹ مهر ۲۵, یکشنبه

پیر شدی یادت نیست !

ساعت حدود های پنج و نیمه ، مطب دندون پزشکی / هوا تقریبا گرگ و میش شده / روی صندلی روبه روی پنجره ها لم دادم و منتظرم کار ِ مادرم تموم شه !
یه خانم پنجاه و چند ساله میاد داخل و رو صندلی رو به روی من می شینه / صورتش چروک بود / حال و وضع جالبی نداشت / معمولی ، خم شده زیر بار زندگی / اما من می شناسمش ، معلم کلاس ِ چهارم دبستانم ِ خانم فلانی !
یهو ناخودآگاه بر می گردم به نه ، ده سالگیم / موقعی که این زن چروکیده و نسبتا کُرک و پر ریخته ی امروزی که رو به روی من نشسته ، جوون تر بود ! موقعی که دندون تو دهنش بود و عین امروز همشون نریخته بود / یادم می افته  کلاس چهارم بودم و تازه این اصطلاح " مگه من برگ چغندرم " رو یاد گرفته بودم / یاد ِ اون روزی می افتم که تمرین و زودتر از همه حل کردم و بهم گفت بیا پای تخته توضیحش بده ، دودیدم پای تخته مسئله و جوابش و نوشتم وقتی خواستم توضیح بدم ، نذاشت و خودش شروع کرد به حرف زدن ! نمی دونم چرا اما بهم برخورد شایدم دلم می خواست هر جوری شده از این اصطلاحه استفاده کنم / دستم و گذاشتم رو کمرم و گفتم خانوم همه رو که شما توضیح دادین مگه من اینجا برگ چغندرم ! زنیکه بی مکث من و از کلاس انداخت بیرون / تمام ساعت و پشت ِ در کلاس بودم ! بعدش هم هیچ وقت دیگه روی خوش به من نشون نداد تا آخر سال! چند بار سر کلاس هاش نرفتم چقدر ازش بدم می اومد و اینکه من رو از خیلی چیزها بیزار کرد!
بر می گردم به زمان حال ، باز توی مطب دکترم / دیگه روبه روم نیست اومده و بغل دستم نشسته / بهش یه نگاهی می کنم / دلم می خواد بهش بگم که خوشحالم که این جوری شده که دندون توی دهنش نمونده تا از اون لبخند های مسخره تحویلم بده چقدر ازش بدم می اومده که خیلی خوبه که الان اینقدر مفلس شده / بهم نگاه می کنه مهربون و پیر لبخند می زنه و میگه ببخشید خانم ِ جوون می تونم چند تا سوال بپرسم ازتون / بهش نگاه می کنم دلم می خواد بگم ... / فقط میگم : پیر شدی یادت نمیاد !
پا میشم و میرم  پشت ِ در مطب منتظر ِ مادرم می ایستم !

۱۱ نظر:

  1. دنیا همیشه همینطوری بوده. همین شکلی گه و تخمی. معلم بچه رو گه می کنه. چرا؟ چون بچه ضعیف هست و زورش نمیرسه. بعد بچه بزرگ میشه و معلم ضعیف. حالا همون بچه که شده جوون معلم رو میبینه که حالا معلم ضعیف هست پس این اون رو گه میکنه. میخوام بدونم تا حالا شده که یه کسی که یه زمانی بخاطر ضعیف بودنش گه شده، میتونه بعد از یه مدتی که قوی شد، میتونه همون آدمی که قوی مونده رو گه کنه یا نه؟؟ یعنی میخوام بدونم اگه اون معلم دندون داشت و ردیف و مشتی و شیک و حسابی تو یه مهمونی کنار دست اون شاگرد میشست، باز هم این شاگرد میرید بهش یا نه.

    پاسخحذف
  2. چند نکته به ذهنم رسید... اول اینکه من عمرا معلم چهارم دبستانم رو ببینم نمی شناسم. دوم معلومه از همون دوران، بچه درس خون بودی! منم بودم مینداختم ات بیرون! از اینا که خودشونو مطرح میکنن سر کلاس خوشم نمیومد از اول! :) البته خود من هم خاطرات خوبی ار معلم ها ندارم. و تاثیرات مخربی که اون دوران تو زندگی ام داشت رو هرگز از یاد نخواهم برد.

    پاسخحذف
  3. یه بخشی از حرف هام جنبه ی شوخی داشت البته!

    پاسخحذف
  4. احساست رو می فهمم ، هممون دست کم یکبار قربانی عقده ها و ناهنجاری های شخصیتی معلم هامون شدیم .
    اما له کردن آدمهای ضعیف رو هرگز دوست نداشتم ، طرفش فرقی نمیکنه .

    پاسخحذف
  5. من از معلم کلاس دوم بدجور خوردم، نامرد بدجور آبرومو تو جمع برد.
    هیییییی ، یاد اون روزا افتادم.

    پاسخحذف
  6. من یاد اون روزا افتادم هم بدی اش هم خوبی اش ولی هیچ حس بدی به معلمام ندارم اگه من الان اینیم که هستم به خاطر اوناس . توام بیخیال شو

    پاسخحذف
  7. کاش اینجوری نگفته بودی...

    پاسخحذف
  8. اگه خواستین می تونین واسه هر نوع انتقام با دندانپزشک محترم هماهنگ کنید!
    D:

    پاسخحذف
  9. چقدر عقده ای، چفدر کینه ای.فقط به خاطر یه بیرون انداختن از کلاس؟اونم واسه بلبل زبونی؟خودتو به دکتر نشون بده.

    پاسخحذف
  10. منم معلم کلاس چهرم دبستانمو روز عاشورای پارسال دیدم فکر کنم همون زمانایی میشه که این پستو نوشتی.(اما من معلمای دبستانمو دوست داشتم مخصوصا چهرم و پنجم بر عکس بیشتر معلمای راهنمایی و بعضی از دبیرهای دبیرستان.)
    اونم پیر شده بود و شدیدا معتاد.اون معلم خوشتیپی که برگهمنو دستکاری کرد غلطامو درست کرد تا من از طرف کلاس برم واسه مسابقات علمی شهری کسی که همیشه سوار ژیان قراضش میشدم میرسوند منو خونه من حتی بهش سلام هم نکردم
    نمیدونم چرا
    اونم مثل اینکه تو این 13 14 سال از آرزوهاش ,از چیزایی که میخواست ودوست داشت فاصله گرفته بود
    اونم...

    پاسخحذف