۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

آخرین میدان ِ دنیا

یک جایی بود / یک شهری بود که سراسرش میدان های کوچک و بزرگ بود ! شهری که با میدان ها و آدم های توی میدان هایش زنده بود / معروف بود ، شلوع بود ، کار می کرد و ادامه ی ِ حیات می داد !
 آدم ها توی میدان های شهر می نشستند / بازی می کردند ، چیز می فروختند / کتاب های غیر مجاز می خردیدند ، قدم می زنند ، قرار می گذاشتند ، همدیگر را مسخره می کنند ، دیگران را می دیدند / بحث می کردند و حتی نسخه ی سیاسی می پیچدند برای مملکت ! / یک جورهایی آدم ها آنجا توی میدان های شهر زندگی می کردند !
اما یکی از میدان های شهر همیشه تنها بود/  اطرافش یکی از این پایگاه های سیا.سی ِ .نظام بود / همه ی مردم شهر یک صدا می گفتند زیر ِ این میدان ، یکی از زندان های رژ.یم است / می گفتند پر است از مبارز / خلاصه اینکه می گفتند آن زیر جای وحشتناکی است / همه هم این را باور داشتند !
بعد این میدان انگار آخرین میدان شهر ، اصلا آخرین میدان دنیا بود / همیشه خلوت بود / کسی دوستش نداشت / کسی توی میدان ذرت نمی فروخت / دختر و پسرهای قایمکی قرار نمی گذاشتند / پیرمردها آنجا نمی نشستند / کسی فواره های وسطش را نگاه نمی کرد حتی توی گرمای زیاد هم کسی با آب حوضش دست و رو نمی شست / این میدان از همه ی میدان های شهر با تجهیزات تر بود / از همه جاهای دیگر بیشتر رسیدگی میشد / همه صندلی هایش رنگ شده بودند و زنگ نخورده  اما همیشه خالی بودند و کسی روی شان نمی نشست / هیچ کس بستنی اش را نمی برد که آنجا بخورد ، صندوق صدقاتش از همه جا خالی تر بود و کمتر صدقه می گرفت / هیچ کس احتمالا تویش عاشق نمی شد / آرام هم نمی شد !
تنها چیزهایی که توی میدان بود / کلی درخت بید مجنون بود و یک عالم پرچم ِ ایران با علامت جمهوری ِ اسلامی وسطش ، در حال اهتزاز !

۲۲ نظر:

  1. نميدونم چي بايد بگم
    درد كشيدم با خوندنت

    پاسخحذف
  2. از خود پست جالب تر آن است که 4شنبه 4 اوت در ساعت 22 و 33 دقیقه سال 2010

    پاسخحذف
  3. آب فواره وسطش قرمز نبود؟

    پاسخحذف
  4. میشه اسمشو بگی؟

    پاسخحذف
  5. توی اون دوران نبودم.مگه وجود داشته؟؟؟!!!

    پاسخحذف
  6. حكومت مذهبي چيست؟ حكومت مذهبي رژيمي است كه در آن به جاي رجال سياسي، رجال مذهبي (روحاني) مقامات سياسي و دولتي را اشغال مي‌كنند و به عبارت ديگر حكومت مذهبي يعني حكومت روحانيون بر ملت.

    آثار طبيعي چنين حكومتي يكي استبداد است، زيرا روحاني خود را جانشين خدا و مجري اوامر او در زمين مي‌داند و در چنين صورتي مردم حق اظهارنظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. يك زعيم روحاني خود را به خودي خود زعيم مي‌داند، به اعتبار اينكه روحاني است و عالم دين، نه به اعتبار رأي و نظر و تصويب جمهور مردم، بنابراين يك حاكم غيرمسئول است و اين مادر استبداد و ديكتاتوري فردي است و چون خود را سايه و نماينده خدا مي‌داند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هيچ گونه ستم و تجاوزي ترديد به خود راه نمي‌دهد بلكه رضاي خدا را در آن مي‌پندارد؛ گذشته از آن براي مخالف، براي پيروان مذاهب ديگر حتي حق حيات نيز قائل نيست. آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس و دشمن راه دين و حق مي‌شمارد و هر گونه ظلمي را نسبت به آنان عدل خدايي تلقي مي‌كند. خلاصه حكومت مذهبي همان است كه در قرون وسطي كشيشان داشتند و ويكتور هوگو آن را بدقت ترسيم كرده است.

    دکتر شریعتی، كتاب مذهب عليه مذهب، ص 206ـ207

    البته پرواضح است که این جملات دکتر شریعتی درباره ی بقیه ی حکومتهای مذهبیه . در کشور ما آزادی بیان صد در صد وجو داره حالا اینکه آزادی بعد از بیان وجود نداره زیاد مهم نیست

    پاسخحذف
  7. شاید هم آخرین نقطه دنیا بود؟!؟!

    پاسخحذف
  8. هروقت نزدیک اون میدون رفتم حس کردم زمین چقدر سرد و هوا چقدر سنگینه. حجم بعضی اتفاقا از طول و عرض و ارتفاعی که براش در نظر گرفته شده بیرون می زنه!
    نوشته هاتو به خاطر رها بودنشون میخونم و دوست دارم.
    از وقتی اسم وبلاگت توجهمو جلب کرد و اینجا کشوند منو، هستم همش این دور و برا. یه بار باسمم کامنت گذاشتم. اینبار دارم با آدرسم کامنت می ذارم.

    پاسخحذف
  9. شایدم آرامش قبل از طوفانو داره می گذرونه این میدون.

    پاسخحذف
  10. چقدر وقت بو د نخونده بو دمت
    لذت دره دره پر شد زیر پوستم و با این پست اشک قطره قطره نشست روشون

    پاسخحذف
  11. به Artless :
    نه اب وسطش آبی بود اتفاقا / جلبکم داشت کفش عین همه جاهای دیگه !
    به ناشناس :
    اول اینکه نمی فهمم چرا ناشناس باید نظر بدی / لاقل می تونی یه اسم واسه خودت بزاری / دوما نه نمیشه اسمش و بگم چون ممکنه معلوم شه کجاست !
    به o2 : واقعا ممنون از توضیح کاملت !

    پاسخحذف
  12. از بقیه
    شادی عزیزم
    مست مستور
    لوک لوکی
    utopia
    شهرزاد
    مرثا عزیز
    مالیخولیایی و
    ماندالایز هم ممنونم بابت نظرشون !
    به سارا : خوشحالم که بعد از چند وقت اومدی خوندی !

    پاسخحذف
  13. اینجاس که باید گفت:
    خاطرات تو را چه خوب چه بد حک می کنم
    توی تنهاییام فقط به تو فکر می کنم

    پاسخحذف
  14. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  15. درود

    احسنت. واقعن حال کردم. عالی. عالی.
    جمهوری اسلامی .. هه! 30 سال پیش الکی الکی از روی احساسات رفتن اعتراض کردن. نتیجش؟!!
    نتیجشو هم توی خرداد و تیر و .. و همچنان داریم میبینیم و قبلن هم دیدیم و خواهیم دید...

    پاسخحذف
  16. به zero :
    کامنت تان را من پاک نکردم / احتمالا توسط خودتان حذف شده / به هر حال خوشحال میشدم نظرتان را می گفتید ! احتمالا شما می دانستید شهر و میدان مورد نظرش را هم !
    به زودیاک :
    ممنون از نظر لطفتان !

    پاسخحذف
  17. اون میدان یک روز تبدیل به نماد میشه ، نمادی از دورانی که گذشت .

    پاسخحذف
  18. روزي روزگاري،مردمي بودند كه خدارو دوست نداشتند ، دوستاي خدارو هم دوست نداشتند، دوستاي دوستاي خداروهم همين طور.
    عينكهاي سياه و بزرگ ريبن شون همه چيزو به اونا سياه سياه نشون مي داد.دوستاي دوستاي خدا رو به مسخره مي گرفتند، به حرفهاي دوستاي خدا مي خنديدند، گفتن نداره:خدا رو هم كه اصلا قبول نداشتن!

    پاسخحذف